برای اینکه نرم افزار و اپلیکیشن در همه جا حداکثر کارایی را داشته باشد، UX گامی مهم در چرخه توسعه نرم افزار شناخته میشود. با اینکه UX لایه ای پنهان از طراحی محسوب میشود، اما به هیچ عنوان کمتر از آن نیست. این گام همان طور که از نامش پیداست، تجربه کاربری را تعریف میکند. تجربه مشخص میکند که آیا کاربر باز بر میگردد و یا فرار میکند.
UX چیزی است که هر کسی میتواند انجامش دهد. مشکل اینجاست که هر کسی نمیتواند اینکار را خوب انجام دهد. من قول میدهم که بتوانم برای وب سایت طراحی کنم، اما تضمین میکنم که این طرح وحشتناک و غیر حرفه ای است.
اگر چیزی درباره UX نمیدانید پیشنهاد میکنم این دو مساله را در نظر داشته باشید
- کاربران خودرا بشناسید.
- شما کاربر نیستید (در اکثر مواقع).
اگر ماهیت، عادات و تمایلات کاربران خود را نشناسید، و اینکه چرا این کار را انجام میدهند و یا چرا انجام نمیدهند، نمیتوانید از خود انتظار داشته باشید که طرح خوبی برای آنها طراحی کنید. حتی اگر خیلی شبیه به کاربران خود باشید، به یاد داشته باشید که شما یک نفر هستید و بنابراین نمیتوان کل کاربران را بر اساس یک نفر توصیف کرد. تلاش کنید کاربران خود را بشناسید و تجربه آنها را در ذهن خود ترسیم کنید. نقش کسی که کار UX را انجام میدهد این است که این دانش را داشته باشد، بطور مستمر این دانش را بیشتر کند، و بعد با آن کاربرانی که در ذهن دارد طراحی کند، و تجربه فوق العاده ای بوجود آورد که باعث شود کاربران لذت ببرند.
بیایید نگاهی به تمامی مراحلی که یک UX کار باید در تعریف محصول UX خود لحاظ کند بپردازیم. امکان دارد تمامی این گامها در دنیای واقعی کامل نمیشوند، اما باید همه آنها را به شما بگویم تا از آنها آگاه باشید و در زمانی که امکان اجرایی کردن آن گام ها محیا شد بتوانید آنها را عملیاتی کنید. بعضی وقتها لزوما یک گام را به تنهایی نمیروید بلکه ممکن است آن گام در گامی دیگر ذوب شود، یا با ترکیبی از تجربه، دانش، یا کشف و شهودهای مختلف جایگزین شود.
احتیاجات
جمع آوری احتیاجات یکی از اولین گامها در طراحی UX است. در این مرحله باید سوالات زیادی بپرسید. ممکن است در وحله اول برای خیلی از سوالات پاسخی وجود نداشته باشد اما آنها را یادداشت کنید و آنها را در نظر داشته باشید. چندین نوع احتیاجات وجود دارد:
- احتایجات کاری: اهداف و نیازهای دیگر بخشهای شرکت. به بیان دیگر چه چیزهایی لازم است تا از یک محصول پول درآورد. متاسفانه، این بخش باعث میشود تا چیزی را که میخواهید بسازید خراب کند. اگر محصول شما خارج از پروژه ای مربوط به محیط باشد این بخش واقعا شبیه به یک هیولا است.
- احتیاجات طراحی: بعضی وقتها ملاحظات یا احتیاجات خاصی وجود دارد که در طراحی باید به آنها توجه کرد.
- احتیاجات تکنولوژیکی: ممکن است نیاز به یک تکنولوژی خاص (پلتفورم، زبان،غیره) وجود داشته باشد که در طراحی باید به آن توجه کرد. محدودیت شما چیست؟
- احتیاجات کاربران: این محصول برای چه کسی است؟ مخاطب اصلی شما کیست؟ آیا مخاطب حاشیه ای هم دارید و اگر دارید موضوع آن چیست؟ آیا همه کاربران شما را در بر میگیرد یا بخشی از آنرا؟
این احتیاجات خمیر مایه چیزی است که طرح شما را شکل میدهد. بدون اینها طرح شما بی هدف است.
آنالیز کاربران
قبل از اینکه بتوانیم برای کاربران طراحی کنیم باید کاربران خود را بشناسیم. بعضی وقتها از قبل درباره آنها دانش دارید. بعضی وقتها فقط کمی مفروضات از آنها درایم. اگر هیچ دانشی از کاربران خود نداشته باشید در بهترین حالت طرح شما یک حدس خوب میشود. آنالیز کاربر برای درک نیازها و گرایش های کاربران لازم است.
برای بدست آوردن فهم از کاربران حداقل باید سوالات زیر را از خود بپرسید:
- این طرح برای کیست؟ جامعه آماری؟ دوست داشتن/دوست نداشتن؟ سرگرمی؟ اشتغال؟
- چه احتیاجات خاصی را باید نمایش دهد؟ مشکلی خاص که باید حل شود را نشان میدهد؟ یک نیاز شغلی خاص را برطرف میکند؟
- چه مدل ذهنی از کاربران را در نظر دارید؟ خیلی از زیر گروه ها متفاوت هستند؟
- کی؟ چرا؟ چگونه؟ کاربران از این محصول استفاده میکنند؟
- چه نگرانی های دسترسی باید لحاظ شود و در طراحی بیاید؟
آنالیز تسک
پس از تمام شدن آنالیز کاربران باید آنالیز تسک را شروع کنیم. اولین کاری که باید کاربران انجام دهد چیست؟ کاربر ممکن است خیلی کارها در سایت یا اپلیکیشن شما انجام دهد اما همیشه یک تسک اصلی وجود دارد. باید بفهمید این تسک چیست و UX را برای این تسک و برای کاربران خاصی که در نظر دارید بهینه کنید. ما هنوز به مرحله طراحی نرسیده ایم، اما میدانیم که چه چیزی قرار است طراحی کنیم و برای چه کسانی باید طراحی کنیم.
همچنین باید تسک ثانویه رو هم مشخص کنیم. سایت / اپلیکیشن خیلی کمی وجود دارد که کاربران تنها یک کار میتوانند انجام دهند. تسک های مختلفی وجود دارد که باید به آنها توجه کرد. تمامی این تسک ها را هم عرض طرح خود پیش ببرید.
دیگر چیزهایی که باید در آنالیز تسک به آنها توجه کرد:
- چه نوع کمک / سوال متداولی نیاز داردید؟
- چه نوع پیام خطایی را باید لحاظ کرد؟
- کاربران چه موارد حاشیه ای ممکن است فراهم کنند؟
- آیا چندین متد وجود دارد تا کاربران یک تسک را انجام دهد؟
تخصیص عملکرد
تخصیص عملکرد مشخص میکند چه احتیاجاتی کل عملکرد شما را در بر میگیرد. این کار چندین مرحله دارد.
- آیا چندین سیستم و / یا سرور دارید؟ کدام یک عملکرد را به بهترین نحو انجام میدهد؟
- چه چیزهای در بک اند و فرانت اند رخ میدهد؟
- کدام یک از صفحات برای اجرای آن عملکرد بهترین گزینه است؟
- کدام یک اتوماتیک (توسط کامپیوتر) و کدام یک دستی (توسط کاربر) انجام میشود؟
پاسخ به این پرسش ها تاثیرگذاری و کارکرد محصول شما را تحت تاثیر قرار میدهد.
طرح ریزی
طرح ریزی کنید. خیلی زیاد. سریع است. ارزان است. موثر است.
طرح ریزی ایده های زیادی به شما میدهد و کمک میکند ایده های خوب شکل بگیرند و ایده های بد حذف شوند. میتوانید در طرح خیلی سریع تکرار کنید و سرمایه بازگشت ارزان است.
نوآوری در این گام کلیدی است. هر چیزی که به ذهنتان میرسد را بنویسید. ممکن است کاربردی نباشد اما باعث میشود ایده دیگری از دل آن بوجود آید. سعی کنید طرح های خود را از هم متمایز کنید تا ببینید تا چه حد ایده شما گسترده میشود.
قلم + کاغذ = بانکی که از دل آن طراحی شما بیرون می آید.
ورفرم سطح میانی
اکنون باید یک ایده داشته باشید که بخواهید براساس آن طراحی کنید. اولین مجموعه ورفرم باید بازگو کننده طرح های شما باشد و تعاریف جدیدتری را باخود همراه داشته باشد. معماری اطلاعات باید شکل بگیرد. این جایی است که مفاهیم و اطلاعات منفصل از هم تبدیل به سند مستحکم برای محصول شما میشود و مشخص میشود آن محصول به چه نحوی نمایش داده میشود و چه عملکردهایی دارد.
پروتوتایپ
پروتوتایپهای مختلفی وجود دارد. این پروتوتایپها میتواند از یک PDF ساده قابل کلیک تا یک وب سایت تقریبا کامل HTML/CSS گسترده باشد. گستردگی آن به نیاز شما از پروژه و این موضوع که تا چه حد میخواهید پیش برید بستگی دارد. ابزارهای متنوعی برای تهیه پروتوتایپ وجود دارد که به سرعت اینکار را اتجام میدهد. مانند:
- Adobe Edge Tools
- Omnigraffle
- Adobe Fireworks
- Foundation
- Bootstrap
- Adobe Flash
- Any text editor (iA Writer is pretty cool)
- Axure
- iRise
ابزاری را که مناسب کار شماست انتخاب کنید. پروتوتایپ نباید زمان زیادی از شما بگیرد، اما باید با طرح شما ارتباط و تعامل برقرار کند.
پروتوتایپ کمک میکند تا بفهمید غرابت در تعامل در کجا قرار دارد و محصول شما در عمل چه حسی را منتقل میکند. کمک میکند تا چیزهایی را که ورفرم استاتیک نمیتوانند پوشش دهد مشخص کند.
ورفرم نهایی
در این مرحله میتوانید به عقب برگردید و ورفرم نهایی را ایجاد کنید. تمامی تعاریفی را که نیاز دارید بنویسید. هر چقدر جزییات که میتوانید درباره قالب و تعامل آن بنویسید. هرچیزی را که ننویسید و بخواهید تفسیر کنید ممکن است خلافش رخ دهد. هیچ مساله ای را بصورت پیش فرض نپذیرید.
کیفیت بصری بهتر هم میتواند لازم باشد و هم نه. بیشتر وقتها این جنبه ها باید در فاز طراحی بصری پرداخته شود. بهتر است در فاز طراحی به رنگ توجه شود اما اگر رنگ با عملکرد ارتباطی دارد بهتر است به آن نیز در این فاز پرداخته شود.
آزمون کاربردپذیری
این گام میتواند در هر مقطعی در طول پروسه طراحی انجام شود. بعضی وقتها در انتها و بعضی وفتها در ابتدای پروژه انجام میشود. اینجا جاییست که از کاربران واقعی بازخورد میگیرید. ممکن است سوء ظن شما را تایید کنند. ممکن است تفکرات شما را کلا بهم بریزند. اما این مرحله کاملا مهم است زیرا با افکار کاربران و مشکلات نهانی که ممکن است در طول کار بروز کند مواجه میشوید.
شما برای کاربران طراحی کرده اید. این بازخوردها طرح شما را تایید و یا باعث طراحی مجدد میشود تا مشکلاتی را که در طول تست مطرح شده است برطرف نماید. دست کم گرفتن و یا نادیده گرفتن این بازخوردها غیر عقلانی است و یک گناه UX است.
طراحی بصری
پروسه های UX بسیاری را دیده ام که وقتی به این مرحله میرسند کنار میکشند و دعا میکنند که کار خوب تمام شود. اما نباید اینطور باشد! من حتی پس از اتمام کار UX باز هم درگیر کار باقی می مانم.
طراحان بصری هم باید درباره UX فکر کنند. اگر اینکار را نکنند میتوانم بگویم که کارشان را کامل انجام نمیدهند. اگر کاری کنید که ورفرم خوب بنظر برسد عالی است اما اگر آنها ایده ای داشته باشند که باعث شود حتی UX بهتر بنظر برسد باید به آنها گوش داد و با آنها همکاری کرد. اغلب طراحان متفاوت فکر میکنند و ایده های عالی درباره بهبود کار میدهند.
پیاده سازی
به همین نحو شما باید با پیاده سازها هم کار کنید. اینکار همیشگی نیست اما اغلب مسالی در حین این مرحله رخ میدهد که مجبور میشوید UX را با آن سازگار کنید. اینکار به شما کمک میکند تا با محدودیت های تکنیکی در پروژه های آتی آشنا شوید. پیاده سازهای شما دوست دارند تا شما این دانش را بدست آورید تا راه حل های غیر ممکن ارئه دهید.
همچنین، UX خود را در مقابل محصول نهایی تست کنید. این جایی است که به ورفرم برمیگردید و مطمئن میشوید چیزی که قرار است به دست مشتریان برسد همان چیزی است که شما طراحی کرده اید. امکان دارد محصول خروجی با طرح شما یکی نباشد و بنابراین با پیاده سازها باید راحت باشید و این مسائل را درمیان بگذارید. نهایتا شما مسئول تجربه کاربران خود هستید، بنابراین مطمئن شوید آنها چیزی را که شما تهیه کرده اید دستشان میرسد.
نتیجه گیری
اینها تنها اصول طراحی UX خوب هستند. شاید نتوانید تمام این گامها را انجام دهید، اما لازم است از آنها آگاه باشید و زمانی که امکان اجرایی کردن آنها را داشته باشید استفاده کنید.
من شخصا معتقدم UX فرمول نیست. پروژه به پروژه متفاوت است و آمیزه ای از دانش، تجربه، تحقیق، و بینش است.
به نقل از: tutsplus
دیدگاهها